اولین عامل ارتحال امام راحل بود. با رحلت امام خمینی (ره) دستگاه رسانه ای استکبار، تبلیغات و هیاهوی گسترده ای به راه انداخت تا بگوید انقلاب خمینی به پایان رسید. این شیطنت از سویی دیگر با بایکوت رسانه ای رهبر معظم انقلاب که جانشینی بحق برای خمینی کبیر بود، همراه شد و گرد غربت بر چهره آزادی خواهان و جنبشهای آزادی بخش نشاند.
دومین عامل اما حاکم شدن تفکری بود که بعد از ارتحال امام سکان اجرایی کشور را به دست گرفت و به دلیل سیاستهای مدیریتی و اقتصادی که مبتنی بر نگرش لیبرال سرمایه داری بود، اندک اندک طبقه ای از مدیران اشرافی را بوجود آورد که با ارزشهای انقلاب اسلامی فاصله بیشتری پیدا کرده بودند.
تغییرات از درون، کم کم ویترینی از مدیران سست اعتقاد در مبارزه با جریان سلطه جهانی را به نمایش گذاشت که نتیجه آن شکاف طبقاتی و فاصله بین مردم و مسئولان از درون و طمع دشمنان خارجی از بیرون بود. این روند البته در دوره حاکمیت جریانی به نام اصلاحات بیشتر شد تا جایی که خاتمی به عنوان رییس جمهور وقت ایران اسلامی و انقلابی، برای این که آمریکا ما را محور شرارت نداند، به حزب الله لبنان فشار می آورد تا اسلحه را به زمین بگذارد!
با روی کار آمدن دولت نهم که به تعبیر رهبر انقلاب، جوهره حقیقی امام و انقلاب را زنده کرد و تصحیح روشها و منشهای غلط دو دولت گذشته که به سنتهای رایج در بدنه اجرایی کشور تبدیل شده بود، اندک اندک فاصله ای که میان مردم و مسئولان در کشور خودمان بوجود آمده بود، ترمیم شد؛ اما مهمتر از همه آن مواضع عزتمندانه و مبتنی بر دفاع از مظلومین عالم توسط رییس جمهور ایران اسلامی بود.
مظلومین عالم باز هم صدای خود را از تریبونهای بین المللی می شنیدند. حزب الله لبنان که در دوره ذلت بار اصلاح طلبان در فشار قرار گرفته بود، در پناه سیاستهای تهاجمی احمدی نژاد جان دوباره گرفت و افتخار پیروزی در جنگ 33 روزه را به نام خودش ثبت کرد. مردم منطقه امید به پیروزی را مجددا حس کردند و ایران تبدیل شد به الگوی ابرقدرتی مدافع مظلومان. مردم منطقه نه تنها عزت ایران اسلامی را در برابر ابرقدرتها حس می کردند که هر روز یکی از اخبار پیشرفتهای کشورمان در حوزه هسته ای، موضوعات پزشکی، نظامی، هوا فضا و دیگر موضوعات را با حسرت به نظاره می نشستند. همه اینها انباشتی از عقدههای درونی نسبت به حاکمیتهای ظالمانه در منطقه را در سینه ها بوجود آورد.
مردم کشورهای عربی با چشم خود می بینند که ایران اسلامی در کنار استقلالش، در کنار عزتمندی اش، در کنار پیشرفتهای مختلف و متعددی که دارد، در کنار تعیین سرنوشت و انتخاب حاکمانش، ثروت ملی اش را نیز با عدالت بین مردم تقسیم می کند؛ به همین دلیل از خود می پرسند چرا ما که زیر پای خود بوی طلای سیاه را استشمام می کنیم، باید در برابرمان حاکمان شکمباره ای را ببینیم که ثروت ملی مان را خرج عیاشی هایشان میکنند و ما در تعیین آنها هیچ نقشی نداریم، همه و همه اینها سبب شد تا انقلابی که به تاخیر افتاده بود، به یکباره همچون آتشفشانی سرباز کند. جریانی که از فتنه 88 تا امروز صدها هزینه را به نظام اسلامی تحمیل کرده، باید به دلیل تاخیر در انقلاب اسلامی خاورمیانه نیز پاسخگو باشد، تاخیری که به دلیل عقبگرد آنها از آرمانهای خمینی کبیر بوجود آمد.
حميد رسايي
نظرات شما عزیزان: